loading...
اِ نِسا
علیرضا ورامینی بازدید : 15 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (1)

درج سیزدهم

 برای دیدن این مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید به علت کثرت مطالب نمی توانیم در صفحه اصلی قرار دهیم

خلاصه مطالب

از نظرحجه الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری شناخت پایه های اندیشه غرب می­تواند مشخص کند که موضع گیریهای امام(ره) دقیقا چه نقاطی را نشانه گرفته است و بر همین مبنا اهمیت موضعگیریهای امام در مقابل کدام پایه کلیدی تر بوده است. اگر خاستگاه فكري انقلاب اسلامي ايران را انديشه بنيانگذار آن بدانيم، در ميان شاخصه­هایی که در تمدن غربی ارائه مي شود، بايد شاخصه اصلی را سکولاریسم دانست؛ نامه امام ره به گورباچوف تبين كننده اين انديشه است که مشکل اصلی هر دو بلوک شرق و غرب در مبارزه بی دلیل با خدا و معنویت است و هر کدام به نوعی با آن درگیر هستند. استاد ميرباقري شاخصه های اندیشه غربی را در در سه چیز دانست:

1- دین زدایی و جایگزین کردن عقلانیت خود بنیاد به جای آن

2- به­دست گرفتن مدیریت «قدرت، اطلاع و ثروت» در مقياس جهاني

3- ایجاد موازنه یک سویه به نفع قدرت های مسلط برای تضمین بقاء.

او جهانی شدن از طریق کنترل «مهفوم توسعه» و سپس ارائه «مدل توسعه» را آخرین راهبرد این تمدن برای گسترش در جهان و جهانی شدن دانست و بیانيه «حق توسعه» در سازمان ملل را دلیل بر مدعی گرفت. او همینطور مدعی شد که سه پدیده در غرب برای تحقق برنامه عینی این تمدن ارائه شده است که بدون آنها غرب قدرت مدیریت خود را از دست میدهد:

1-      امپراطوری­های سیاسی: قدرتهای مسلط سیاسی که هیچ تصمیم جهانی بدون امضای آنها قانون نمی شود كه «حق وتو» بارزترین نماد آن است.

2-      امپراطوری­های فرهنگی: که قدرت مسلط مطلق بر تولید و توزیع «اطلاعات، تفکر و آداب و رسوم» در جهان هستند و امروزه با جملاتی همچون ناتوی فرهنگی در ادبیات سیاسی ایران از آن یاد می­شود.  

3-      شرکت های بزرگ اقتصادی:  که سرنوشت اقتصاد جهانی را از طریق مدیریت «الگوی تولید، توزیع و مصرف» اداره می کنند. در این مدل، تعداد محدودی از شرکت ها – که امروزه کمتر از 500 شرکت هستند- نیمی از امکانات جهانی را در اختیار دارند و در پروژه هایی همچون تامین اجتماعی جهانی به مردم می فهمانند که زندگی آنها به قدرت مدیریتی اینان بازمی­گردد.

سید محمد مهدی میرباقری دستاورد این تمدن را در نهایت سه چیز دانست:

1-      استعمار پیچیده نرم افزاری

2-      تحقیر ملت ها (تحقیر اکثریت)

3-      منحل کردن هویت فرهنگی و مذهبی ملتها در هویت اجتماعی مدرن (برای آشنایی با ادبیات این نگاه می­توان به نامه 54 اندیشمند آمریکایی به جرج بوش در ابتدای حملات بوش به عراق و افغانستان مراجعه کرد.)

او با اشاره به نامه امام ره به گورباچف مدعی شد که از منظر اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی، بزرگترین چالش امروز بشر، همان دستاورد محوري آن تمدن ( يعني سکولاریسم) است و امام برای حل این مشکل به هیچ راه حلی جز ايجاد يك مبارزه همه جانبه و بزرگ جهانی قائل نبودند. امام(ره) معتقد بودند که تغییر موازنه در «قدرت، ثروت و اطلاع» از سوی مستکبرین عالم به سوی مستضعفین، تنها راه برون رفت از این بحران است و این مسئله نیز حتما بار بزرگی است که باید یک ملت بزرگ که ظرفیت پرداخت هزینه های آن را دارد آن را بپذيرد. امام ره ملت ایران را واجد این «سیادت جهانی» می­دانستند و معتقد بودند آن ملتی که می­تواند به واسطه ایثار و فداکاری و قابلیت های خِرد و ایمان جمعی­اش طلایه­دار این حرکت بزرگ جهانی باشد، ملتی جز ملت ایران نیست، لذا تعابیر بلندی که امام ره برای ملت ایران به کار می­برند از جمله: «مردم عزیز ایران که حقا چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند» و جملاتی از این دست - که بسیار زیاد هم هستند، در اصل ناظر به بینش امام ره است.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، اولین گام امام ره را تغییر ادبیات مبارزه از مبارزات کمونیستی و سوسیالیستی به ادبیات اسلامی دانست و مدعی شد که امام ره این کار را ابتدا از طریق پرورش مبارزان ایراني و گسترش گفتمان آن به بیرون از مرزها انجام داد. سپس در گام دوم آرمانهای ملی و منطقه­ای را به آرمان مبارزه با استکبار جهانی تبدیل کرد و نگذاشت که ادبیات مبارزه­ای که پایه­گذاری کرده است، ادبيات مبارزات کوچک و منطقه­ای تلقي شود. سپس در گام سوم سعی کرد با ایجاد موج معنویت خواهی و اسلام خواهی منازعی قوی برای گفتمان سکولاریسم ایجاد کند که به اين ترتيب نقشه جبهه سازي او در مقابل هر دو بلوک شرق و غرب نيز کامل شد.

سید مهدی میرباقری در سخنان خود عامل اصلی فروپاشی شوروی را انقلاب اسلامی اعلام كرد و اينگونه توضيح داد كه: «پایه اصلی مشروعیت نظام­هاي كمونيستي و سوسياليستي در اقتدار سياسي آنها بود و اقتدار سياسي آنها نيز به دليل سرپرستی بلامنازع مبارزات عدالتخواهی بود. حداقل كار امام ره اين بود كه با انقلاب اسلامي خود براي آنها «امکان» رقیب داشتن را مطرح کرد. به اثبات رسيدن رقيب بودن انقلاب اسلامي براي گفتمان عدالتخواهي كمونيستي و سوسياليستي منجر به از ميان رفتن اقتدار جهاني و فروپاشي شوروي گشت. او سپس در یک تحلیل دقیق، مدعی شد که بحران اقتصادی غرب نيز حاصل تقابل 30 ساله آن با گفتمان معنويت خواهي است كه انقلاب اسلامي توليد كرده است و با توجه به اینکه اصلی ترین نقطه اقتدار غرب و عامل مشروعیت او «توان اقتصادی» اوست، اين منازعات ایدئولوژیک غرب و معنویت خواهان عالم را باعث از بين رفتن حباب هاي اقتصادي غرب دانست. او برای توضیح این قسمت از مدعای خود به مقالات و تحلیل هایی یک سال گذشته درباره سقوط اقتصادی آمریکا استناد کرد.

اصلی ترین قسمت سخنان او از اینجا بود که سعی کرد مشخص کند که انقلابیون دهه40 و 50 و همنیطور انقلابیون متولد شده و رشد یافته در فضای انقلاب، در تحلیل رابطه خود با غرب دچار اختلاف هستند، لذا اگرچه به امام ره نیز اعتقاد داشته باشند، در مسیر تحلیل اندیشه امام و انقلاب دچار اختلاف نظر جدی شده اند. او مدعی شد که اختلاف مسئولان در سطح دولت، ریشه در این اختلاف مبنایی دارد. در اصل این دو اندیشه به علت جدا شدن جاده حرکتشان دیگر در یک مسیر نیستند.

سید محمد مهدی میرباقری، در پايان به برشمردن شاخصه­های اصلی دو جریان جدید کشور پرداخت. اما در مقدمه عنوان داشت که این تحلیل برپایه «در هم تنیده» دیدن «سیاست و فرهنگ و اقتصاد» در یک جامعه است که اين ديدگاه مورد تاييد متفکران بزرگ جهان است و در صورتی که از این پایگاه علمی دست برداریم، هیچگاه نخواهیم توانست به صورت دقیق و واقعی صف ها را بشناسیم و سپس شاخصه­های آنها را ارائه دهیم. از نظر او:

گفنمان اول و دوم:

-         آسیب اصلی را در بحرانهای اقتصادی می­دانند.

-         در آسیب شناسی هم اصولا مشکلات را همان­هایی می­دانند که در غرب تعریف شده است: فقدان آزادی به مفهوم لیبرالیسم، مشکلات اقتصادی به معنای سرمایه داری آن و ... .

-         در آسیب­شناسی از شاخصه های غربی استفاده می­کنند، مثلا شاخصه اندازه گیری فرهنگی را در تعداد روزنامه ها، میزان چاپ کتاب و تعداد صندلی سینما و ... دنبال می کنند، بدون آنکه کوچکترین تغییری در آن ایجاد کنند.

-         به تبع راه حل ها را هم در جهانی ساز غربی جامعه ایران و فاصله گرفتن از فرهنگِ مذهب می­دانند.

-         در عین حال چون به همه جانبه بودن هر راه­حل معتقدند و میدانند که هیچ راه حلی را نمی توان تقطیع شده استفاده کرد، در نتیجه جلوی هرگونه تغییر به نفع مذهب را می بندند اگرچه میل باطنی آنها نیز این نباشد.

مثلا هرگاه میخواهند راه حل بیکاری را ارائه دهند، حضور شرکت های اقتصادی را تجویز می کنند، سپس چون می­دانند امنیت سرمایه به فضای فرهنگی و سیاسی گره خورده است و هر فضای سیاسی تامین کننده هر سرمایه ای نیست و سودآوری هر نوع سرمایه گذاری نیازمند شرایط فرهنگی و سیاسی خاصی است، در نتیجه تحول بازسازی اقتصادی را به سرعت با اصلاحات غربی در فرهنگ و سیاست همراه می­کنند.

گفتمان سوم:

-         آسیب موجود را بخشی و محصور شده در مرز جغرافیای کوچک نمیداند. بحران ها را یکپارچه بررسی می کند و راه حل اصلی آن را نیز جهانی میداند.

-         در شناخت محیط اطراف خود دارای نظام شاخصه­های خاص خود است و از شاخصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی غرب تبعیت نمی کند.

-         اصل آسیب ها را به نظام استبداد جهانی باز میگرداند و اگرچه آسیبهای داخلی را به خوبی بررسی و رصد می کند اما راه حل اصلی و بزرگ را تغییر در موازنه جهانی در همۀ لایه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میداند.

-         تمدن غربی را بت پرستی مدرن میداند که میخواهد همه جهان را در یک باشگاه و حول بُت منفعت طلبی و سود جویی مادی دور هم جمع کند. از نظر او چنین مقدمه­ای ، نتیجه­ای جز ضرورت امپراطوری های بزرگ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حاکمیت اقلیت جهان بر اکثریت ندارد.

-         راه حل اجرایی او ایجاد یک همآورد همه جانبه و بزرگ برای غلبه اسلام و معنویت است تا جایی که موازنه جهانی به نفع ادیان الهی و اسلام و ملل مستضعف تغییر کند. راه حل او جهانی است اما نه از نوع جهانی سازی غربی.

-         در نگاه او ما فقط مسئول یک جغرافیای خاص نیستیم بلکه بر اساس این ادبیات، جغرافیای ما جغرافیای انگیزه و جغرافیای ایمان است. هر مومنی در هر کجای دنیا هموطن ماست و هرکه با انبیاء درگیر است در هر کجای دنیا که باشد دشمن ماست: من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم. نظام مسلمین به دنبال حل مشکل همه مسلمین جهان است. حساب تک تک ملت های مسلمان از امت اسلامی جدا نمی شود، اگرچه اولویت بندی ها را بر اساس شرایط می سنجد و به آنها بدون کوتاه بینی پایبند است.

-         در مقدور شناسی اصل مقدورات را به خدا بازمیگرداند که: ان ینصرکم الله فلا غالب لکم. در گام بعد به ملتها و مردم بازمی گرداند. فطرت بشری را به تبعیت از انبیاء اصلی ترین مقدوری میداند که باید بر روی آن سرمایه گذاری کرد. با بیدار کردن این فطرت امپراطوری ها را می­شکند. راه حل بیدار کردن فطرت ها را نیز در مبارزه بی امان و دادخواهی و خون دادن و شهادت مستمر می­داند.

گفتمان سوم، ادبیات قطعی و بلاتردید امام ره است.

نكته پاياني سخنان اين استاد حوزه علميه قم اين بود كه گرچه اين ادبيات، ادبيات نجات بخش خواهد بود اما ايجاد يك انقلاب بزرگ فرهنگي نظام براي توليد دانش كاربردي مورد نياز اين انديشه براي بارور شدن آن، امري ضروري و لازم است.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط رویا در تاریخ 1392/11/21 و 13:55 دقیقه ارسال شده است

خیلی خوبه چون موضوع تحقیق من بود و منم با اجازتون چاپش کردم البته اسم شما و هم بردما
پاسخ : خواهش میکنم دوست عزیز


کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبگاه اسنا به بررسی و تحلیل انقلاب اسلامی خارج از اعداد و ارقام وجمله های تکراری می پردازد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    وبگاه اسنا چطور است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 35
  • بازدید سال : 61
  • بازدید کلی : 12,353